گردشگرم



‏) بهار، م، 1386، از اسطوره تا تاریخ، تهران، نشر چشمه
‏2) قرشی، ا، 1380، آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی، تهران، انتشارات هرمس
‏3) رجبی، پ، 1380، هزاره های گمشده ( جلد اول )، تهران، نشر توس
‏4) هین، ج، 1383، شناخت اساطیر ایرانی، ()، تهران، نشر اساطیر
‏5) کام بخش فرد، س، 1380، آثار تاریخی ایران، تهران، موسسه انتشارات تعاون سازمان میراث ‏فرهنگی کشور
‏6)پیرنیا، ح، 1385، تاریخ ایران باستان ( جلد دوم )، تهران، موسسه انتشارات نگاه
‏7) بنونیسیت، ا، 1350، دین ایرانی ( بر پایه ی متن های کهن یونانی )، تبریز، کمیته استادان
‏8) آموزگار، ژ، 1380، تاریخ اساطیری ایران، تهران، نشر سمت
‏9) اسماعیل پور، ا، 1382، زیر آسمان نور: جستار های اسطوره پزوهی و ایران شناسی)، تهران ، ‏نشر افکار
‏10) ،،1385، جهان اسطوره ها، تهران، نشر مرکز
‏11) بهار، م، 1378، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، موسسه انتشارات آگاه
‏12) بریان، پ، 1381، امپراتوری هخامنشی، ناهید فروغان، تهران، نشر قطره
‏13) کریستینسون، آ، 1378، ایران در زمان ساسانیان، رشید باسمی، تهران، نشر صدای معاصر
‏14) سیبرت، ا، 1379، زن در شرق باستان، رقیه بهزادی، تهران، انتشارات پژوهنده


از ستاره آناهید در متون مکتوب ایرانی همراه با نامی دیگر موسوم به اردویسور یاد شده است و در ‏سراسر آبان یشت اوستا که در گرامی داشت و ستایش او سروده شده است از او با نام اردوسیو آناهید نام ‏شده است. گمان می رود این نام و شخصیت منسوب به آن پیش از آن که در دوره های بعد تر‎ ‎، به ایزد ‏بانوی بزرگ آب ها تبدیل می شود به نامی برای یک رود و برای یک ستاره بوده است. اَردوی و ‏اردوسیور نام یک رود و آناهید نام یک ستاره و نیز لقب آن رود بوده است. رود اردوی همان رود ‏آمودریا ( جیحون ) بوده است که بزرگترین، پر آب ترین، طولانی ترین و پهن ترین رود همه ی ‏سرزمین های ایرانی در دوران باستان به شمار می آید. این رود در مسیر 2540 کیلومتری خود از شعبه ‏ها و دریاچه ها و برکه ها و آبشار های زیادی برخوردار می شود. آمودریا در سرچشمه ی خود با نام ‏پنچ آب » از بلندی های کوهستان هکر در بدخشان ( در تاجیکستان امروزی ) به دریای فراخکرت روان ‏می شود. بلندی های هکر همان کوه های سر به آسمان کشیده ی   پامیر ( بام ایران ) است با ده ها قله ‏بالای 5000 متر و چندین قله بالای 7000 متر و دریای فراخکرت همان دریای کاسپین مازندران است ‏که در دوران باستان و پیش از تغییر مسیر آمودریا به سوی دریاچه خوارزم ( آرال ) آب آن مستقیماً به ‏این دریا می ریخته است. پهنای امروز این رود در حدود سه کیلومتر و بستر کهن ان قریب 12 کیلومتر ‏بوده است، اما اناهید همانگونه که گفته شد نام سیاره معروف ناهید یا زهره بوده است که زیبا ترین و ‏چشمگیر ترین ستاره ی آسمان است. از این جا که ناهید از سیاره هایی است که مدار گردش آن مابین ‏زمین و خورشید قرار گرفته است. از دید ناظر زمینی هیچگاه بیشتر از حدود 47 درجه از خورشید دور ‏نمی شود. به این ترتیب ناهید یا پیش از طلوع خورشید در افق شرقی و یا پس از غروب خورشید در افق ‏غربی و حداکثر با ارتفاعی حدود 47 درجه دیده می شود و هیچگاه در میانه های آسمان به چشم نمی اید. ‏به این خاطر در هنگامی که ناهید ستاره بامدادی است، همراه با رود آمودریا از بلندی های هکر یا پامیر ‏بر می خواسته است و هر دو در یک مسیر و در یک امتداد، یکی بر روی زمین و دیگری بر روی ‏آسمان به سوی دریای فراخکرت روان می شده اند؛ و هنگامی که ناهید ستاره ی شامگاهی بوده است ‏همراه با رود آمودریا به دریای فراخکرت فرو می ریخته است. پس در واقع اناهید و آمودریا هر دو از ‏فراز کوه های شرق ایران بر خاسته، در یک امتداد روان شده و هر دو در دریای کاسپسن فرو می رفته ‏اند. این پدهده موجب شده که ایرانیان باستان نیروی مینوی حاکم بر رود آمودریا وستاره ی ناهید را یکی ‏بدانند و از آن با نام اردوسیور آناهید » نام ببرند و حتی ناهید را آورنده ی آب های آمودریا بدانند و ‏نیز همین جاست که اعتقاد کهنی شکل گرفت که هنوز هم ایرانیان باور بدارند آب روشنی است » یا ‏آب و روشنایی از یک سرچشمه اند ». به این نکته در آبان یشت نیز آشاره شده است: اوست آن برومندی ‏که همه جا نام آور است. اوست که در بزرگی به اندازه ی همه ی آب هایی است که بر روی زمین ‏روانند. اوست نیرومندی که از کوه هکر به دریای فراخکرت فرو میریزد.‏
در دوران های پسین تر، آناهید نه تنها ستاره ی آمودریا، بلکه عموماً ستاره همه آب های روی زمین ‏دانسته شد و مردمان برای افزایش آب ها و پاکیزگی چشمه ها از او تقاضای یاری می کرده اند. باور به ‏توانایی های این ایزد بانوی ایرانی ( که در اوستا به صراحت آفریده ی خدای بزرگ دانسته شده است ) ‏تا آن جا پیش رفت که بر آورده کننده ی خواسته های دیگر مردمان نیز دانسته شده : ای اناهید، ای ‏نیک، ای توانا ترین، اینک مرا این کامیابی فزاینده که به ارجمندی، به یک خوشبختی بزرگ دست یابم. ‏آن خوشبختی که هر کس دست یابد به هر آنچه دوست می دارد و هر آنچه زندگی خوش و خرم را به ‏کار آید.»‏


پیدایی ایزد بانو اناهیتا در شمار ایزدان ایرانی رویدادی است که با وجود تثبیت آن در اساطیر زرتشتی ‏تاریخ پیدایی و حتی زمان نامیده شدن و بدین نام مشخص نیست (هین، 1383: 422 و 423).‏
آناهیتا در زمان مادها:‏
ظاهراً ماد ها نخستین ایرانیان اند، که به عنصر تشکیل دهنده ی آناهیتا امکان رشد داده اند و برداشت ‏ایرانیان از ایزد آب ها هویتی رسمی بخشیده اند. در میان اشیاء مفرقی لرستان از 800 تا 700 پیش از ‏میلاد نشانه هایی از آناهیتا به چشم می خورد‎.‎‏ این اشیاء بیشتر در هرسین، خرم آباد و الشتر به دست ‏آمده است. شباهت الشتر به عشتار ( اشتار/ اشتر ) جالب توجه است. کناره ی برخی بشقاب های آیینی ‏را که با شکل ماهی و درخت انار ( دو مظهر آب و فراوانی ) تزیین شده اند و همچنین ظرفی مفرغی ‏را از آن ِ موزه ی لوور، که به گمان دارای تصویر اهورامزدا است، موید فرضیه خود می داند.‏

آناهیتا در زمان هخامنشیان:‏
با سنگ نبشته اردشیر دوم هخامنشی ( 404 – 359 پیش از میلاد ) در همدان آناهیتا رسماً در یک سند ‏مکتوب ایرانی وارد میدان می شود. اردشیر اعلام می کند که به خواست اهورامزدا، آناهیتا و میترا ‏کاخش را ساخته است و از اینان می خواهد که او را از بلا ها و آسیب ها در امان بدارند. در زمان ‏هخامنشیان نام های آناهیتا و میترا برای نخستین بار به میان آمد‎.‎‏ به فرمان اردشیر مجسمه ی آناهیتا در ‏شوش و همدان و دیگر مراکز بزرگ شاهنشاهی نصب گردید. گیرشمن معتقد است که نصب مجسمه ی ‏آناهیتا در بلخ، سارد و دمشق بایستی منظور پدید آوردن یک آیین مشترک میان قوم های گوناگون ‏شاهنشاهی صورت گرفته باشد.‏
هروت یادآوری می کند، ایرانیان پروایی از آموختن ندارند. احتمالاً اردشیر به منظور برابر ساختن ‏ایرانیان با یونانیان که تمثال ایزدان خود را نمایش می دادند و با هدف متوجه ساختن همه ی ایرانیان و ‏مردم بیگانه زیر فرمان خود به ایزد ایرانی، دست به چنین اقدامی زده است. اما این اقدام اردشیر برای ‏ترویج ایرانی مآبی نیز شد. چون یونانی ها با چشم و ذهنیت خود به آناهیتا می نگریستند و خود را با ‏اَرتـَمیس خود رو در رو می یافتند و اناهیتا را ارتمیس ایرانی می خواندند.‏
از گزارش های پراکنده چنین بر می آید که معبدهای آناهیتا از ثروت زیادی برخوردار بوده اند. ‏معبدهای بزرگی مانند معبد همدان و کنگاور یا نهاوند، علاوه بر هدیه هایی که نثارشان می شد، دارای ‏زمین و دهکده هایی ( موقوفه ) نیز بودند و احتمالاً برده ها برای تغذیه ی ون و خادم های معبد ‏دراین زمین ها کشت و ورز می کردند. با این که ثروت و پوشش های زرین این معبدها در زمان خود ‏اسکندر به غارت رفت، به گزارش پولیبیوس در زمان سلوکیه نیز دستبرد ها ادامه داشت، تا سرانجام ‏آنتیخوس، مقتدرترین فرمانروای سلوکیه، در زمان اردوان اول، بقیه ثروت معبد آناهیتای همدان را ‏غارت کرد. پولیبیوس میزان این غنیمت را 4000 تالنت گزارش کرده است. در آخرین سنگ نبشته ی ‏هخامنشیان از اردشیر سوم در تخت جمشید، آناهیتا از قلم دربار هخامنشیان می افتد. در این سنگ ‏نبشته اردشیر سوم از اهورامزدا و میترل، در مقام یک بغ ( خدا ) می خواهد که او را بپایند.‏

آناهیتا در زمان اشکانیان:‏
در زمان اشکانیان اناهیتا و میترا به اوج قدرت رسمی می رسند و با اهورامزدا تشکیل یک مثلث را ‏می دهند. مهبد آناهیتا در کنگاور و رخنه ی تاریخ میترا در سال 66 به مغرب زمین، که سده های ‏زیادی چهره ی مذهبی اروپا را تحت الشعاع قرار داد، از نتیجه ی این قدرت است.‏
اینک آناهیتا در مقام ایزد آب و باروری رونق و جایگاهی بی سابقه دارد و به گمان حتی پرستش او ‏مقدم می گردد. از نقش سکه هایی که از سده ی اول میلادی در همدان ( پایتخت تابستانی اشکانیان ) به ‏دست آمده اند، چنین بر می آید که از نخستین سده ی پیش از میلاد، این ایزد بانو برای اشکانیان برترین ‏مقام را داشته است. در زمان هخامنشیان نیز این شهر از معبد آناهیتا برخوردار بود و دوشیزگانی که ‏در این معبد خدمت می کردند، باید تا پایان زندگی دوشیزه می ماندند. هیچ سندی به اندازه ی سکه های ‏همدان حکایت از نقش اناهیتا برای اشکانیان ندارد و هیچ مدرکی گواه وجود و حضور آیین زرتشت در ‏این زمان نیست.‏
آناهیتا با تاج معروف خود در سکه های اُرُد اول به چشم می خورد. این سکه ها شباهت زیادی به سکه ‏های دِمِتریوس یونانی در بلخ دارد. معبد اناهیتا در کنگاور گواهی است بر این که اشکانیان و ایرانیان ‏از فرهنگ سلوکی – یونانی ضربه ندیدند، بلکه با هضم ان در درون خود نیروی بیشتری گرفتند. از ‏نشانه های کوشش سلوکیه برای هلنیزه کردن ایران برابر انگاشتن آناهیتا با افرودیت و آتنه است. ‏مجسمه های چندی که از الهه های یونانی در نقاط گوناگون ایران به دست آمده اند، نماینده ی این ‏کوشش است. از ان میان مجسمه ی نیمه عریان یک الهه که در کوه های بختیاری به دست آمده است و ‏در موزه ی ایران باستان نگهداری می شود. البته در این کوشش نیز آناهیتا پیروز شد و کوشش یونانیان ‏به قول بویس، به غنای فرهنگ آناهیتایی افزود.‏
تمام معابد ایرانی در این دوره به آناهیتا هدیه شده اند. از آن میان معبد شیز که با جمع مغانش یکی از ‏مرکز های بزرگ مذهبی بود. بنای معبد شیز که منسوب به مادهاست، اگر از زمان مادها از آن ِ آناهیتا ‏نبوده باشد، اختصاص آن به آناهیتا در زمان اشکانیان نقش تعیین کننده ای دارد.‏
در زمان اشکانیان ساختن تندیس های کوچک آناهیتا، که اغلب و در حال نگهداشتن های ‏خود است یا به پهلو دراز کشیده است معمول می شود. با توجه به هزاران مجسمه ای که تاکنون به ‏دست آمده است، می توان به این نتیجه رسید که آناهیتا از توجه توده های وسیع مردم برخوردار بوده ‏است. ظاهراً یکی از مرکزهای بزرگ تولید و صدور مجسمه های آناهیتا خوزستان و حوزه ی بین ‏النهرین، موطن عشتار یا ننه، بوده است.‏
آخرین گزارشی که از اناهیتا در این دوره داریم مربوط به سال 224 یا 226 میلادی است. در این سال ‏ها اردوان پنجم، پس از غلبه بر ماکرینوس، امپراتور روم و پایان دادن به کوشش های 250 ساله ی ‏رومیان در به تابعیت کشاندن ایران، به دست اردشیر بابکان، موسس سلسله ی ساسانی، به قتل رسید و ‏اردشیر سر اردوان پنجم را در معبد اناهیتای استخر آویخت؛ در واقع درست 473 سال پس از تاج ‏گزاری تیرداد موسس اشکانیان در معبد آناهیتای شهر ارشک. به این ترتیب حکومت بلند ترین سلسله ی ‏ایرانی در معبد آناهیتا آغاز می شود و در همان جا به انجام می رسد.از این پس آناهیتا با تصویر جا ‏افتاده و نهایی خود وارد عصر ساسانیان می شود.‏
آناهیتا در زمان ساسانیان:‏
آناهیتا در زمان ساسانیان نیز، مانند روزگار دو سلسله ی پیشین، پس از اورمزد، ایزدی نیرومند است. ‏اینک آیین آناهیتایی، پیوند خورده به بدنه ی آیین زرتشت، که ظاهراً دین رسمی و ستون فقرات کشور ‏است.، اندام می گیرد و اعتباری رسمس می یابد. ساسانیان کار خود را از معبد آناهیتای استخر، که ‏تولیت آن را بر عهده داشتند، آغاز کردند و هم به صورت نوشته و هم با پیکر کنده تصویر بهتر و روشن ‏تری از آناهیتا بر جای گذاشتند. حالاست که  در یشت 5 اوستا می بینیم که آناهیتا دختر خوان بسیار ‏برومندی است، راست بالا و … .‏
نخستین سندهای مکتوب ساسانیان  درباره ی آناهیتا از شاپور، دومین شاه ساسانی، و از کـَرتیر، ‏بزرگترین مرد ی مذهبی سلسله ی ساسانیان، در کلبه ی زرتشت است. در سنگ نبشته ی شاپور به ‏یکی از همسران شاه ‏ با نام آتور آناهیت و معبدی به همین نام که به افتخار او بنا شده است اشاره می ‏شود. کرتیر در سنگ نبشته ی خود در کعبه ی زرتشت، که پس از قتل مانی و رفرم ی – مذهبی ‏بزرگ نگاشته شده است، از این پس و به خود می بالد که شاه ( بهرام دوم ) تولیت آتشکده آناهید اردشیر ‏و آناهید بانوی استخر را به او سپرده است.(رجبی)‏


در اوستا امرداد همراه و یا همواره ی خرداد است و این دو که مینوی رسایی و بی مرگی هستند، ‏چنانکه دار مستتر به خوبی نموده است، از جانوران و گیاهان، پتیاره ی بیماری و مرگ را دور می ‏رانند، خویشکاری آنها سبب شده که آن دو به صورت پشتیبان و نگه دارنده ی آب و گیاهان در آیند و ‏بر ضد تمامی اشکال مرگ و ویرانی بستیزند و شادی و خوشنودی دام های زنده را بیافزایند. بعد ها ‏آنها به صورت مینوانی در آمده اند که سراسر آفرینش را زنده نگه داشته، نان و خورشت روزانه ی ‏مردم را ارزانی می دارند. به عنوان پاسدار و پشتیبان آب ها و گیاهان آنان با آناهید زن ایزد آب ها ‏وابستگی پیدا کرده اند و در واقع گاهی این هر سه یکجا پرستش و نیایش شده اند (بنونیسیت، 1350: ‏‏59 و 60). یشت هشتم در بزرگداشت ایزد تیشتر سروده شده است. این ایزد در عین اینکه یک ستاره ‏است، اسبی با شکوه، موجودی ساکن آب ها و خدای بارانزا نیز است که در جریان ستیزه های افسانه ‏ای بر ضد اختران و دیوان و پریان می جنگد (بنونیسیت، 1350: 59 و 60).‏

آپام نپات ‎ ‎‏ بغ آریایی آب هاست که آیین او به زمان هند و ایرانی می رسد.نام او به همین گونه در ‏هندی باستان نیز آمده است و یکی از باستانی ترین سرود های ودایی در ستایش او سروده شده است. به ‏نظر می رسد این این ایزد معادل هند و ایرانی ‏Neptunus ‎‏ رومی و ‏Poseidon‏ یونانی است که در ‏روزگار کهن اهورایی بس والا و پرحشمت همانند  ‏Varuna‏ و اهورامزدا و مهر بوده است ولی شگفت ‏است که در نامه ی اوستا جز در چند مورد پراکنده از او یادی نشده است و قراینی در دست است که در ‏دوره های بعدی آناهید بانوی آب ها که آیین او با برخی خصوصیات نیایشی الهه ی سامی و ایلامی ‏آمیخته بود، در ایران جای آپام نپات را گرفته است. با این همه ستایش آپام نپات همچنان در ایران دوام ‏داشته و در بیرون از مرز های ایران نیز گسترش یافته است (بنونیسیت، 1350: 60).‏
ننه ‎ ‎نام سامی مام ایزد بزرگ ‏‎(Magna Mater)‎‏ است که در روزگار باستان آیینش از کرانه ی ‏مدیترانه تا سواحل دجله و فرات و در دره ی سند و مرزهای خاوری ایران بزرگ گسترده بود و با نام ‏های ارتمیس،اردوی، ناهید، ایشتر وننی در میان ایرانیان، یونانیان، بابلی ها، سودی ها و مردمان آسیای ‏صغیر پرستیده می شد. ستایش ننی پیشینه ی درازی دارد و او شاید یک زمان الهه ی شعر ‎ ‎‏ در جنوب ‏بابل بوده است که از دیرباز با ایشتر یکسان انگاشته شده بود و علاوه بر بین النهرین در ایلام و ایران ‏نیز ستایش می شد. آیین ننی در هزاره ی دوم پیش از میلاد در شوش رواج داشت و معبد او در آن ‏شهر تا زمان اسکندر بر پا بوده است. در ایران از دیرباز مراسم نیایش ننی با آناهید در آمیخته و آیین ‏این دو زن ایزد نه تنها در باختر ایران بلکه در مرز های خاوری کشور بیز رواج داشت (بنونیسیت، ‏‏1350: 149). یافته های باستانی هرسین کرمانشاه و اشتر و نورآباد و کوه دشت و دو سرخ که زمان ‏آن به هزاره ی اول پیش از میلاد و از آن شمار سنجاق های مفرغی و سر سنجاق هایی به هیأت سر ‏مادر خدای مورد نیایش آسیای کوچک تا شوش گویای آن است که پیش از پیدایش آناهیتا ایزد بانویی به ‏نام کریشه ‎ ‎‏ مورد نیایش بوده و این ایزد بانوی پیش آریایی با عنوان ‏NaNai‏ تا دوران پارت ها مورد ‏نیایش و ننی ایزد بانوی بزرگی است که نیایش او در روزگار باستان از کناره های مدیترانه تا میان ‏رودان و مرزهای شرقی ایران و دره ی سند با نام های آناهید، ایشتر و ننی در میان یونانیان، ایرانیان، ‏بابلیان و مردمان آسیای کوچک نیایش می شده و شاید نیایش این خدابانو پیشینه اش به هزاره ی دوم ‏پیش از میلاد و یا دوره ی پیش آریایی باز می گردد. در تیر یشت نژاد تیشتر از اپام نپات است. گویی ‏در گذر زمان این خدای پیش آریایی نخست تحت تأثیر مهر قرار می گیرد و در این دوره است که ‏اردوسیور آناهیتا ایزدبانوی آب ها جای اپام نپات را می گیرد. اَفزون بر خدایان و خدابانوان ذکر شده ‏خدایان دیگری نیز وجود دارد که در گذر زمان به دست فراموشی سپرده شده اند. مانند اردی وخشه، ‏ایزد بانوی آب در شرق ایران که جز نام او چیز دیگری از وی نمی دانیم (هین، 1383: 422 و ‏‏423).‏‎ ‎آپم نپات به معنای ناف یا زاده ی آب است. در اوستا نام ایزدی است که مأمور آب هاست و ‏سابقه ی آن به دوران آریا می رسد. در سراسر اوستا با صفات شیرور، تیزاسب، سرور، مورد ستایش ‏قرار گرفته و در نوشته های پهلوی برز نام او شده است.به صورت برز ایزد یا بزج ایزد آورده شده ‏است (سرخوش کرتیس، 1385: 427). نام او در اوستا به معنای فرزند آب هاست. این اوست که آب ‏ها را بخش می کند، او نیرومند و بلند قامت است و دارای اسب تندرو است. او مانند هرمزد لقب اهورا ‏‏(سرور) را دارد و مانند امشاسپندان درخشان است (بهار پژوهشی در اساطیر ایران، 1378: 81).‏
بنا بر روایات ایرانی کهن، در آغاز آفرینش، هنگامی که اهریمن بر آسمان و زمین تاخت بوم و بر ‏خشک و بی آب بود و نشانی از دریاها دیده نمی شد. آن گاه تیشتر فرشته ی پر شکوه باران آور ابر را ‏هنگام غروب در باختر زمین پدید آورد و آن را به نیروی باد در آسمان روان کرد و سی شبانه روز ‏باران ببارانید. هر سرشک آن باران به بزرگی تشت آبی بود که بر کشند و فرو ریزند. همه ی زمین را ‏به بلندی بالای مردی آب باستاد، پس بادها به جنبش در آمدند و همه ی آن آب ها را به کرانه ی زمین ‏براندند و اقیانوس ها، که فراخکرد نام دارند پدید آمدند. این باران آوری تیشتر همه ساله تکرار می شود ‏و زندگی گیاهان، جانوران و مردمان وابسته به اوست (بهار،از اسطوره تا تاریخ، 1386: 533). بر ‏روی قدیمی ترین سنگ نقش برجسته ی ایرانی، ایزد کوهستان ها نقش شده که در واقع آب آور است. ‏این ایزد بر روی صندلی که از مار است نشسته، از جلوی او آب عظیمی بلند می شود تا آسمان که ‏نیمی از آن از سر ایزد پشت سر او می رود و نیمه دیگر به سمت درباری ها و مقابل او.پنی ریشه ‏خدای کوهستان است و این آب آوری ها با اوست.پنی ریشه خدای آب بین النهرین است که اسم عیلامی ‏اش این است (بهار، از اسطوره تا تاریخ، 1386: 544 و 546).‏
تعداد خدایان، فرشتگان و الهه های آب فزون تر از این است که ذکرش در ایجا رفت، اما ما چیزی در ‏مورد همه ی آنها نمی دانیم و ناگزیر به سکوت در مورد آنها هستیم. نکته ی جالبی که اینجا وجود دارد ‏مرگ و زندگی آنها در اعصار مختلف است، با مرگ و کمرنگ شدن تدریجی اپام نپات، تیشتر زاده می ‏شود و با مرگ او آناهیتا زاده می شود و آب هب همواره نگهبانی برای خود می یافته است و مردم نیز ‏همواره الهه ای را برای آب ها بر می شمرده اند تا حس پرستش خود را راضی کرده باشند!‏


آناهیتا در آبان یشت چنین معرفی شده است:‏
او گردونه سوار، لگام بر دست، می رود. روان در جست و جوی ناموری. او با چهار اسب بزرگ و ‏سپید یکرنگ و یک نژاد بر دشمنی همه ی دشمنان- دیوان و مردمان و . جادوان و پریان و کوی ها و ‏کرپن ها ی ستمکار چیره شود. او را اهورامزدا در آریاویچ در کرانه ی رود ونگوهی دایتا می ستاید و ‏از او می خواهد تا این کامیابی را فراهم آورد. تا زرتشت هماره دینی بیاندیشد، دینی سخن گوید و دینی ‏رفتار کند. اناهیتا به سان دوشیزه ای زیبا بسیار نیرومند، خوش اندام، کمر به میان بسته، راست بالا، ‏آزاده نژاد و بزرگوار، تا مچ پا کفش درخشان پوشیده، استوار با بند های زرین، جامه ی زرین گرانبهای ‏پرچینی در بر دارد، برسم به دست با گوشواره های چهار آویخته به گوش و با گردنبندی بسته به گردن ‏نازنین، بالای سر او تاجی آراسته به صد ستاره، تاج زرین هشت گوش گردونه مانندی با زیور نوار، تاج ‏زیبای خوش هنجاری با چنبری بر آمده در جلو نمایان می شود. با جامه ای از پوست سیصد بَبَر ‏ که هر ‏یک چهار بچه زاییده اند.‏
خاستگاه زندگی و باروری را در هیاتی مادینه دیدن در بسیاری از ادیان طبیعی است. ایزد بانوی اردوی ‏سورا آناهیتا، آب های توانمند بی آلایش، خاستگاه همه ی باروری ها، پالاینده ی نطفه ی نر ها، تطهیر ‏کننده ی رحم مادینگان و جاری سازنده ی شیر در همه ی مادران است. آناهیتا در ماورای اسمانی ‏خویش سرچشمه ی دریای کیانی است و بالا بلند، توانمند، رخشان، زیبا، پاک و آزاده توصیف می ‏شود.انتساب چنین صفت هایی به آناهیتا گویای ان است که از دیرباز چنین از آرایه هایی در تندیس های ‏مورد نیایش وی کاربرد داشته و بی تردید از زمان اردشیر دوم این تندیس ها بخشی از کیش ناهید را ‏تشکیل می داد.‏
اردوی سورا  آناهیتا ایزد بانوی آب ها، باران، فراوانی ، برکت، باروری، شویی، عشق، مادری، ‏زایش و پیروزی و نماد کمال زن ایرانی است. اردوی سورا در آبان یشت رودی است که مدام به دریای ‏فراخکرت می ریزد و از آن هزار رود و دریا منشعب می شود و در کنار هر یک از این رودها کاخی ‏هزار ستون با هزار دریچه ی درخشان ماوای آناهیتاست؛ و ناهید زنی جوان، خوش اندام، زیبا و بالا بلند ‏است که او را گردونه ای اسب مانند که چهار اسب یکرنگ و بی همتا آن را می کشند و ناقلان آن یعنی ‏اسب ها همانا باد، ابر، باران و ژاله اند (هین ، 1383: 79 تا 82).‏
آناهیتا جایگاه مهمی در آیین های ایران باستان به خود اختصاص می دهد و قدمت ستایش او به دوره های ‏بسیار پیشین و حتی به زمان پیش از زرتشت می رسد.این ایزد بانو با صفات نیرومندی، زیبایی و ‏خردمندی به صورت الهه ی عشق و باروری نیز در می آید، زیرا چشمه ی حیات از وجود او می جوشد ‏و بدین گونه مادر خدا نیز می شود. او در بلند ترین طبقه ی آسمان جای گزیده است و بر کرانه ی هر ‏دریاچه ای خانه آراسته با صد پنجره درخشان و هزار صیقل خوشتراش دارد (آموزگار، 1380: 21 و ‏‏22). مجسمه و نقش های بسیاری از این ایزد بانو بر جای مانده است که حکایت از پرستش او در معابد ‏دارد. آناهیتا در آیین مزدایی یکی از پایگاه های والای اجتماعی آیین را کسب کرده بود و در کنار مهر ‏پرستیده می شد (اسماعیل پور ، 1382: 2).‏
با آنکه ایزدان بی شمار اند اما برخی از آنها بر برخی دیگر برتری دارند و این ایزدان باشندگانی هستند ‏که روز خاصی از ماه در گاهشماری زرتشتی به آنها اختصاص می یابد و آناهیتا جزء این هاست (هین ‏، 1386: 140). آناهیتا در ایزدکده ی ایران، دوست داشتنی ترین ایزد بانوی آیین زرتشت است. آناهیتا ‏و مهر هر کدام سه خویشکاری دارند اما نمی توانند با هم ازدواج کنند چون در تفکر ایرانی، ازدواج ‏ایزدان با همدیگر وجود ندارد. اهورامزدا در یشت ها به مهر می گوید تو را شبیه خود آفریدم؛ و این ‏یعنی اینکه تو حق ایزد یکتا شدن را نداری. این سِـمَـت از آن اهومزدا است.  در اوستای جدید ایزدان ‏پیشرفته اند با همدیگر ازدواج نمی کنند. در برداشته زرتشتی که دینی پیشرفته است، دیگر ازدواج ‏خدایان که متعلق به مرحله ی ابتدایی ادیان است، تکرار نمی شود (بهار، 1386: 427 و 426).‏


 


تندیسک ها و تندیس ها و سنگ نگاره ها و نقش برجسته های ن بازمانده از تمدن های عتیق با اعجاب انگیزی و تقدس زن در اساطیر جهان و در نقش خدا بانوان توانمندی بارداری و باروری زن و باروری زمین پیوندی استوار می دهد و چنین بود که خدا بانوان زمین ِ ما را در اساطیر سزمین های مختلف به ویژه در آغاز عصر نوسنگی پدیدار و نیایش ایزد بانوی باوری شکل گرفت. یافته شدن تندیس های  گِلی، سفالی و بعد مفرغی زن در بسیاری از کاوش های باستانی ایران از اهمیت ایزد بانوان و از وجود مادر سالاری و بقای آن در ایران کهن سخن می گویند و پس از این رویداد است که در عنایت به رشک باروری کارن هورنای، تقدس باروری با رواج قدرت قبایل مرد سالار آریایی و نیز سامی در این محدوده و سرزمین های هم جوار، خدا بانوان مادر و گیاه خدایان زن، جای خود را به مردان و جوانان گیاه خدا (مانند سیاوش در ایران) واگذار می کنند. در تقدس زن و زن خدایان در ایران یافته شدن تندیسک خدا بانوی مادر موسوم به ونوس در تپه سراب کرمانشاه (هشت هزار سال پیش)، تندیسک های زن چغامیش (شش هزار سال پیش)، تورنگ تپه (چهار هزلر سال پیش) و تپه مارلیک (دو هزار سال پیش) همه با گیاه خدایان و خدا بانوان مادر پیوند دارند. چنین می نمایده نخستین اجتماعات انسانی در ایران از طریق گروه های دودمانی مادر تبار شکل رفته و به احتمال زیاد مادر سالاری دست کم از آغاز عصرنوسنگی هسته ی اجتماعی اقتصادی مردم را شکل می داد. با قدرت یافتن اقوام آریایی در ایران، نانا و آناهیتا و نیایش آنها تداوم می یابد و در آثار بازمانده از عصر هخامنشی آناهیتا در تثلیث خدایان اهورا، مهر و آناهیتا برجاست که تا پایان عصر ساسانی چنین می ماند.آثار تاریخی عیلام و ماد و پس از آن هخامنشی گویای آن است که عصر تاریخی از 2700 سال پیش آغاز می شود. اَسناد تاریخی گویای آن است که در دوران مادها ن در کنار مردان در امور شوراها به انجام کار می پردازند. اَسناد عصر هخامنشی و یافته های تخت جمشید گویای همپایی و همتایی ن و مردان در عصر هخامنشی می باشد. در آیین زرتشت و اوستا که یکدست نبودن آن گویای تشکل در دوره های مختلف است. نگرش اوستا به زن دو سویه و متفاوت است. در گات زن از مقام والایی برخوردار است. با گسترش پدرسالاری در افزوده های آیین زرتشتی در بندهش و ارداویراف نامه از زن به گونه ای دیگر یاد می شود ( هین، 1383: 467 تا 464).

ادامه مطلب

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قصه گوی کوچک تاریک روشن یا قاضی الحاجات استور بوک خدمات لوله بازکنی گروه طنز تیک مرکز تخصصی زیبایی و آرایشی بانوان در تهران سایت اریکس تنهاترین سردار مالت | بازارچه